ويژگي‌هاى بزرگ اخلاقى‏ اباعبدالله

 

ويژگي‌هاى بزرگ اخلاقى‏ اباعبدالله

بخشنده و بزرگوار

روزى يك اعرابى نزد امام حسين آمد و عرض كرد: اى فرزندرسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله من پرداخت ديه‏اى كامل را ضمانت كرده‏ام امّا از اداى آن ‏ناتوانم. با خود گفتم كه از بزرگوارترين مردم، آن را تقاضا مى‏كنم و از خاندان رسول اللَّه كسى را بزرگوارتر و بخشنده‏تر نيافتم

پس امام حسين به وى فرمود: "اى برادر عرب از تو سه پرسش مى‏كنم ‏اگر يكى از آنها را پاسخ گفتى ثلث آن ديه را به تو مى‏دهم و اگر دو پرسش ‏را جواب دادى دو ثلث آن را به تو مى‏پردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ‏ گفتى تمام مالى را كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم

 

اعرابى عرض كرد: آيا كسى مانند تو كه اهل علم و شرف است از چون‏ منى مى‏خواهد بپرسد؟

 

حضرت فرمود: "آرى. از جدّم رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآلهشنيدم كه مى‏فرمود.معروف به اندازه معرفت است"

 

اعرابى عرض كرد: آنچه مى‏خواهى بپرس اگر پاسخ دادم (كه هيچ)و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه

 

امام عليه السلام پرسيد: "برترين اعمال چيست؟"

 

اعرابى گفت: ايمان به خدا

 

حضرت سؤال كرد: راه رهايى از نيستى و نابودى چيست؟

 

اعرابى گفت: اعتماد به خداوند

 

امام حسين پرسيد: زينت دهنده انسان چيست؟

 

اعرابى گفت: علم همراه با حلم

 

امام پرسيد: اگر اين نشد؟

 

اعرابى گفت: مال همراه با مروّت

 

حضرت پرسيد: اگر اين نشد؟

 

اعرابى گفت:فقر همراه با صبر

 

حضرت پرسيد: اگر اين نشد؟

 

اعرابى گفت: در اين صورت صاعقه‏اى از آسمان بر او فرود آيد و بسوزاندش كه او سزاوار آن است

 

آن‏حضرت براى ترغيب مردم به جود و سخاوت اين اشعار رامى‏خواند: - چون دنيا به تو بخشيد تو نيز همه آن را پيش از آنكه از بين برود، بر مردم ببخش

 

آنگاه امام حسين ‏عليه السلام خنديد و كيسه‏اى كه در آن هزار دينار بود، به او داد و انگشترى خود را كه نگين آن به دويست درهم مى‏ارزيد، بدو بخشيد و فرمود: "اى اعرابى اين طلا را به طلبكارانت بده و انگشترى رابه مصرف خود برسان

 

اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است كه رسالتش را در كجا نهد.

 

انس بن مالك گويد: پيش امام حسين‏عليه السلام بودم كه كنيز آن‏حضرت‏داخل شد و در حالى كه دسته‏اى گل براى آن‏ حضرت آورده بود، به وى‏ سلام داد. امام به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم

 

عرض كردم: او به شما با دسته‏اى گل سلام كرد. اين امر براى آن كنيز چندان مهم نبود كه آزادش كردى؟

 

فرمود: "خداوند ما را چنين ادب آموخته است. او فرمود: "چون به‏شما تحيّت فرستادند شما نيز تحيّتى بهتر از آن يا همانند آن بفرستيد.بهتر از تحيّت اين زن، آزاد كردنش بود

 

 

ياور ضعيفان‏

 

اين صفت در حقيقت به مثابه شاخه‏اى از صفات پسنديده بخشش ‏و كرم آن‏حضرت است. زيرا هر گاه نفس به بلنداى صفات پاك و والابرسد نسبت به ديگران مهر مى‏ورزد همچنان كه ابر بر زمين و خورشيد برديگر ستارگان مهربانى و محبّت مى‏بخشد

 

پس از ماجراى عاشورا، بر شانه آن‏ حضرت زخمى عميق مشاهده‏كردند. به نظر مى‏رسيد كه اين زخم در اثر ضربت چند شمشير بر شانه ‏آن‏ حضرت پيدا شده است. كسانى كه اين زخم را ديدند دريافتند كه اين، زخمى عادى نيست. از امام سجادعليه السلام در اين باره پرسش كردند. آن‏حضرت ‏پاسخ داد: "اين زخم در اثر حمل توبره‏اى بود كه حسين‏عليه السلام آن را بردوش مى‏گرفت و به منزل بيوه زنان و يتيمان و بيچارگان مى‏برد.

 

آن‏حضرت براى ترغيب مردم به جود و سخاوت اين اشعار رامى‏خواند:

 

چون دنيا به تو بخشيد تو نيز همه آن را پيش از آنكه از بين برود، بر مردم ببخش

 

پس بخشش، نابود كننده آن نعمت هاى رسيده نيست و بخل نمى‏تواند آن نعمتهاى از دست رفته را نگاه دارد

 

در حقيقت او پيش از آنكه گوينده خصال نيك باشد، عامل بدان هابود. داستان زير از همين ويژگى امام حسين‏عليه السلام حكايت مى‏كند

 

شجاعت و دلاورى‏

ما شيعيان بر اين باوريم كه ائمه معصوم ‏عليهم السلام به قلّه همه كمالات ‏انسانى رسيده و در رسيدن به هر كمالى از همگان گوى سبقت ربوده بودند.امّا شرايط خاصّ‏ اجتماعى كه هر يك از ائمه‏ عليهم السلام در آن به سر مى‏برده‏اند، موجب مى‏شده تا صفتى مخصوص به همان اوضاع و شرايط در آن نمود بيشترى پيدا كند

 

بنابر اين مى‏توان گفت كه هر كدام از آنان صفتى متفاوت‏ از ديگرى داشته‏ اند. صفت برجسته امام حسين ‏عليه السلام، كه وى را از ديگر ائمه متمايز ساخته، همانا شجاعت و دلاورى آن‏حضرت است.

 

هر گاه انسان واقعه كربلا را با آن صحنه‏ هاى شگفت انگيز به خاطرمى‏ آورد صحنه‏ هايى كه در آنها خون با اشك و بردبارى با مروّت و همدلى‏ با فداكارى آميخته بود، چهره قهرمان يكى از دلير مردان اين ميدان يعنى‏ حسين بن على‏ عليه السلام در شكوهمندترين و درخشانترين شكل خود نمايان‏مى‏شود به گونه‏اى كه اگر از توانايي‌هاى جنگى آن ‏حضرت كه آن را دست به‏دست و سينه به سينه از پدران خويش به ارث برده بود آگاهى نداشتيم و ياآنكه در اين باره مدارك و اسناد قطعى تاريخى در دست نداشتيم و اگر براين باور و اعتقاد نبوديم كه رهبران معنوى مى‏بايست آيت خلقت ‏و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسيارى از حقايق ثابتى كه عقل و انديشه و ضمير ما در برابر آنها سر تعظيم فرود آورده، گرفتار گمان‏ و ترديد مى‏شديم

 

امام حسين‏عليه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتى به ميدان نبرد گام‏ مى‏نهاد و در ميان تاخت و تاز اسبان براى يافتن جسد صحابى يا هاشمى‏كه شهيد شده بود به جستجوى مى‏پرداخت. و چه بسا تا رسيدن بر سر جسد ياران خود درگيري‌هاى بس خونين ميان او و دشمنانش در مى‏گرفت

 

هر يك از اين درگيري‌ها و نبردها، خود يورشى بى همتا و دشوارمحسوب مى‏شد. مصيبت، خود از نيروى انسان و اراده او مى‏كاهد. گرسنگى وتشنگى او را فرسوده و ضعيف مى‏كند و توان او را كاهش مى‏دهدو گرماى شديد خود عامل ديگرى است كه تلاش بيشترى از وى مى‏طلبد

 

شكيبايى آن است كه انسان در سخت ترين شرايط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بى‏گمان امام در روز عاشورا در دشوارترين وسخت‏ترين ‏حالتى بوده كه انسان در برابر ظلم و ستم پايدارى كرده است. امّا با اين ‏همه آن‏حضرت شكيبايى ورزيد، آن گونه كه حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دليرانه و قدرت اراده و عزم پولادين وى به شگفت آمدند

 

تمام اين موارد، در روز عاشورا براى امام حسين به وجود آمده بود. امّابا اين حال او نيم زرهى در بركرده بود و با يورش‌هاى شجاعانه خويش بردشمن درنده خوى مى‏تاخت. همچون صاعقه‏اى بود كه چون فرود مى‏آمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاك‏وخون مى‏نشاند.

 

يكى از كسانى كه در صحنه عاشورا حضور داشت، مى‏گفت:

 

هيچ كس را دليرتر از حسين نديدم. چون يورش مى‏آورد، دشمنان‏ مانند حيوان ضعيفى كه از پيش روى شير مى‏گريزد، از مقابل او مى‏گريختند. بعلاوه اينكه فصيح‏تر از ايشان كسى وجود نداشت.

 

عقاد در اين باره مى‏نويسد: در ميان نوع انسان هيچ كس دلدارتر ازحسين‏عليه السلام در روز عاشورا يافت نمى‏شود.

 

 

بردبار حكيم

 

شكيبايى آن است كه انسان در سخت ترين شرايط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بى‏گمان امام در روز عاشورا در دشوارترين وسخت‏ترين ‏حالتى بوده كه انسان در برابر ظلم و ستم پايدارى كرده است. امّا با اين ‏همه آن‏حضرت شكيبايى ورزيد، آن گونه كه حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دليرانه و قدرت اراده و عزم پولادين وى به شگفت آمدند.

 

يكى از خادمان آن‏حضرت مرتكب عملى شد كه بر وى مجازات‏ لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولاى من وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ و آنهايى كه خشم و غضب خود فرو نشانند امام ‏فرمود: رهايش كنيد. خادم گفت: وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاس و از بدى مردم‏ در گذرندامام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت.

 

وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ و خداوند نيكو كاران را دوست مى‏داردامام فرمود: تو در راه خدا آزادى و دو برابر مبلغى كه پيش از اين به تو مى‏دادم، به تو خواهم داد.

 

 

 

پي نوشت ها

 

اعيان الشيعه - سيّد محسن امين، ص‏40 - 29

 

أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد

 

اعيان الشيعة، ج‏4، ص‏132

 

أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص‏46

 

الفصول المهمّة، ص‏159

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ 18 / 8 / 1391برچسب:ویژگی های,بزرگ,اخلاقی,ابا عبدالله,

] [ ] [ Iman ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه